[ و چون از صفین باز مى‏گشت ، به گورستان برون کوفه نگریست و فرمود : ] اى آرمیدگان خانه‏هاى هراسناک ، و محلتهاى تهى و گورهاى تاریک ، و اى غنودگان در خاک اى بى کسان ، اى تنها خفتگان اى وحشت زدگان شما پیش از ما رفتید و ما بى شماییم و به شما رسندگان . امّا خانه‏ها ، در آنها آرمیدند ، امّا زنان ، به زنى‏شان گزیدند . امّا مالها ، بخش گردیدند . خبر ما جز این نیست ، خبرى که نزد شماست چیست ؟ [ سپس به یاران خود نگریست و فرمود : ] اگر آنان را رخصت مى‏دادند که سخن گویند شما را خبر مى‏دادند که بهترین توشه‏ها پرهیزگارى است . [نهج البلاغه]
رقص با فرشته
 || مدیریت  ||  شناسنامه  || پست الکترونیــک  ||  RSS  ||
رمز دیدن

ستاره و فرشته :: دوشنبه 85/11/23 ساعت 6:46 عصر

در خوابم ..

رمز دیدن برایم گشوده نشد

رمز بودن و زیستن

من بودم و او و او و او

در رویا

در باران

در باد

رفتیم

جاری شدیم

هنوز هم نمیدانم چه ام

ذره ای از باد

آب

گاز

..

هنوز هم نمیدانم بیدارم

یا خواب

..

در دشت رویایم

فقط تحقق تو را میبینم

که به نگاهم میخندی

و فریاد میزنی

من هستم تا باشی.........

تو هستی تا باشم........

ماااا هستیم...................................

اگر این رویاست

تو همه رویای محقق من هستی

تمام واقعیت رویایم....

پس باز هم فریاد بزن

من هستم......

تو هستی.......

در خواب شیرین رویایمان

یا حقیقت آدمها

یا...

..

مااااااااااااااا هستیییییمممممم......................


نوشته های دیگران()

About Us!
رقص با فرشته
ستاره و فرشته
Link to Us!

رقص با فرشته

Hit
مجوع بازدیدها: 2450 بازدید

امروز: 0 بازدید

دیروز: 5 بازدید

Archive


زمستان 1385

Search



Submit mail