از روی دوستی نگریستن به چهره دانشمندعبادت است . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
جاده های پیچ در پیچ - رقص با فرشته
 || مدیریت  ||  شناسنامه  || پست الکترونیــک  ||  RSS  ||
جاده های پیچ در پیچ

ستاره و فرشته :: دوشنبه 85/11/23 ساعت 6:45 عصر

 و یک قدم مانده تا جاده های پیچ در پیچ
صدای فرشته ای وداع را زمزمه میکرد
وداعی تلخ که سرانجامش ناپیداست
شاید در کنار شربتی شیرین به پایان رسد
و شاید شیرینی شربت آن را بپایان برساند
اما تلخی آن نوشیدنی که به دستم دادی
و نوشیدم تا مست باده معشوق داده شوم
چون اثرسرخی ترکه معلم بر دستانم خواهد رفت
ولی نفهمیدم به چه جرمی ترکه را خوردم
مینویسم به زبان خود
زبانی که هیچ گاه با آن سخن نگفته بودم
برخور شدم ازعشق که اسیر هزاران تودر توی فلسفیست
و کس نفهمید آنچه من دانستم از آن
در برهات که عشق را صدا میزدم
نخواستم سکوت خود را بشکنم
تنها دل خانه فریاد من بود
و یک زمزمه که میگفت
هر که او را هست معنی کمترک
بیش بینم لاف تاواتاو او
نخواستم آنچنان کم باشم
که فریاد خود را به انسیان برسانم
تا مصداق زمزمه شوم
و در آن میان تنها فرشته ای جانب دل ما گرفت
وثلم کرد آن را
و تنها آرزویم این شد که بالهایش شوم
و او درس عشق را با من هزاران بار مرور کرد
چنانکه بامدادان به شوق آموختن از معلم عشق بر میخواستم
وشامگاهان با زمزمه های عاشقانه او میخوابیدم
ولی در تصور من دوری ودریغ نمیگنجید
اما چنان بازیگر زمانه در نردبازی استاد است
که گاهی سالیان سال تو را در بهت فرو میبرد
و اینک یک نرد باز با زمانه نرد باز میجنگد
و آن نداند که من نرد بازی بینظیرم
و روزی من نخستین نخستین باخت دوران را به او وارد خواهم کرد
و خنج را به زندگانی خود باز خواهم گرداند بی ترس از خنجر او
وتنها یک فرشته است که مرا در این پیکار تنها نخواهد گذاشت
 یک معلم عشق
گر برود یارای پیکار از من گرفته خواهد شد
پس ابلیس زمانه او مورد هجوم قرار خواهد داد تا با من مباشد
پس او نیز باید بجنگد
چون من کوچکترین آفریده یزدان
من به انتظارت خواهم ماند
هستم تا هستی
باش تا هست


نوشته های دیگران()

About Us!
جاده های پیچ در پیچ - رقص با فرشته
ستاره و فرشته
Link to Us!

جاده های پیچ در پیچ - رقص با فرشته

Hit
مجوع بازدیدها: 2461 بازدید

امروز: 0 بازدید

دیروز: 0 بازدید

Archive


زمستان 1385

Search



Submit mail